افسون (Encanto)؛ ماجراجویی در قلمرو راز ها و جادو ها
به گزارش سفر به آنتالیا، نسل قلعه های دیزنی به سفیدبرفی و هفت کوتوله می رسد. اما در بین تمام این قلعه ها تا به حال هیچکدام شبیه لاکازا مادریگال در فیلم افسون نبوده اند. شصتمین فیلم رسمی والت دیزنی را جارد بوش و بایرون هاوارد (کارگردانان زوتوپیا) کارگردانی نموده اند و لین مانوئل میراندا هم به عنوان ترانه سرا و آهنگساز، انفجاری از رنگ و انرژی ریتم های آمریکای جنوبی را به فیلم بخشیده است؛ ریتم هایی که انگار در رگ های خانۀ مادریگال جریان دارند. این خانه، پس زمینه ای زیبا و خیال انگیز است (مثل پله هایی که به سرسره تبدیل می شوند و اتاق هایی شبیه ماشین زمان) که در آن می گردد داستانی شخصی و خانوادگی را روایت کرد؛ داستانی که به اندازۀ قلمرو تخیلات فیلم های یخ زده و رایا و آخرین اژدها گسترده نیست، اما یک ماجراجویی گرم و صمیمی است که هرگز نباید آن را دست کم گرفت.
به گزارش خبرنگاران؛ آخرین شخصیتی که به لیست دختران قهرمان والت دیزنی اضافه شده، میرابل مادریگال است (با صداپیشگی زنده و با طراوت استفانی بئاتریس) که خیلی شبیه به موآنا، آنا و رایا است؛ همانقدر شیرین، بذله گو، و آمادۀ رفتن در پی سرنوشت. فقط مشکل این است که میرابل هدف روشنی برای دنبال کردن ندارد. بقیۀ اعضای خانواده هرکدام یک قدرت جادویی دارند (از قدرت کنترل آب و هوا گرفته تا توانایی های عجیب تر؛ مثلا مادر میرابل غذا هایی می پزد که بیماری ها را شفا می دهند). این قدرت های جادویی را همان نیروی مرموزی به آن ها می بخشد که خانۀ جادویی شان را به وجود آورده. اما نوبت میرابل که می رسد، هیچ موهبتی در کار نیست؛ به همین دلیل او همواره مجبور است خودنمایی اعضای خانواده اش را دیدن کند و غصه بخورد.
فیلم افسون به جای اینکه قهرمان خودش میرابل را به سفری ماجراجویانه در دنیای بیرون بفرستد، او را راهی سفری اکتشافی در قلمرو راز های پنهان خانۀ خودش می نماید. او باید نقشی را که در سرنوشت مادریگال ها دارد پیدا کند و به عهده بگیرد. در این راستا او از برونو (جان لگوئیزامو) یاری می گیرد که عضو طردشدۀ خانواده است، اما قدرت پیشگویی دارد. میرابل باید بداند که چرا ترک هایی روی دیوار های خانه به وجود آمده که جز او هیچ کس آن ها را نمی بیند. سفر میرابل ظرافت های زیادی دارد. او در این راستا به گذشتۀ وحشتناک آبیولا پی می برد و ارتباط خود با خواهرانش (لوئیسای نیرومند و ایزابلای زیبا) را بهبود می دهد. شخصیت ها بسیار خوب طراحی شده اند هر چند که جای خالی یک همراه همیشگی شبیه به ماویی (در انیمیشن موآنا) یا اولاف (در انیمیشن یخ زده) در فیلم احساس می گردد.
سراسر فیلم بر روی پس زمینه ای از ترانه های لین مانوئل میراندا جریان دارد و این بار دیگر استعداد خارق العادۀ او را برای ساختن آهنگ های جادویی و سرودن ترانه های حیرت انگیز نشان می دهد. ترانۀ بسیار شاد خانوادۀ مادریگال به شکلی پایکوبی آور و مجذوب کننده، خانوادۀ گستردۀ میرابل را معرفی می نماید. رنج و اندوه میرابل هم به نحو احساس برانگیزی در ترانۀ در انتظار معجزه نشان داده می گردد. ترانۀ زیبای دیگر چه می توانم بکنم؟ هم که ایزابلا آن را می خواند، حال و هوایی زنده و رو به اوج (شبیه به ترانۀ بگذار رها گردد در فیلم یخ زده) دارد.
فیلم یک خاتمه بندی احساسی دارد که مثل سایر فیلم های اخیر دیزنی، حالتی از توازن را به وجود می آورد و نه لزوما شکست و پیروزی در تقابل خوب و بد را. فیلم افسون یک داستان پریان امروزی است که واقعا و به اندازۀ کافی افسون کننده است.
منبع: empireonline.com
منبع: فرارو